معنی رخت برنهادن رخت برنهادن (تَ عَجْ جُ کَ دَ) گرد آوردن و نهادن بنه و اسباب. بمجاز، آمادۀ سفر و رحلت شدن. آمادۀ مرگ گشتن: بدو گفت ما برنهادیم رخت تو بگذار تابوت و بردار تخت. فردوسی. بدو گفت ما برنهادیم رخت تو برخیز اکنون بپرداز تخت. فردوسی لغت نامه دهخدا