جدول جو
جدول جو

معنی رحمت نمودن

رحمت نمودن
(تَ وُ کَ دَ)
رحم کردن. شفقت نمودن. رحمت آوردن. رقت نمودن. مهر و شفقت نشان دادن:
چندانکه توانستی رحمت بنمودی
چندانکه توانستی ملکت بزدودی.
منوچهری.
ایزد قدرت به خداوند نموده بود رحمت هم بنمود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 64)
لغت نامه دهخدا