سماروغ، و آن رستنیی باشد که در دیوارهای حمام و زمینهای نمناک و امثال آن روید و آنرا میخورند و شیرۀ آن جلای بصر دهد. و بعربی خرفه را گویند. (از برهان). سماروغ باشد. (دهار) (از شعوری ج 2 ورق 15) (جهانگیری) : نهال دولتت پربار بادا همی تا بوی گل تابد ز رجله. شمس فخری (از شعوری). ، خاک شور و شوره زار و زمین بی حاصل. (از برهان) خرفه. (ناظم الاطباء). ترۀ خرفه. (غیاث اللغات) (از منتخب اللغات). پرپهن. فرفج. بقلهالحمقاء. (از شعوری ج 2 ورق 15). بقلهالحمقاء. (الفاظالادویه ص 131) (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 171)