معنی رتوت رتوت (رُ) جمع واژۀ رت ّ، یقال هؤلاء رتوت البلد، ای رؤساؤها. (منتهی الارب) (آنندراج). جمع واژۀ رت ّ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به رت ّ شود لغت نامه دهخدا