جدول جو
جدول جو

معنی ربع مسکون

ربع مسکون
(رُ عِ مَ)
قسمت معمور و مسکون از کرۀ ارض. (ناظم الاطباء). ربع زمین که سکونت کرده شدۀ انسان است و مراد از ربع مسکون هفت اقلیم است چرا که هفت اقلیم مانند هفت بساط مطوله از مشرق تا مغرب در ربع مسکون واقعاند برابر یکدیگر. بدان که زمین کروی شکل است بصورت گوی که دور آن هشت هزار فرسنگ است که بیست وچهارهزار کروه باشد، به این حساب طول ربع مسکون دوازده هزارکروه است و عرض میانۀ آن شش هزار کروه، و حکماء کرۀ زمین را به سیصدوشصت بخش قسمت کرده اند هر بخش را درجه نامند و هر درجه را شصت وهفت کروه پا و کم میباشدچون زمین کروی شکل است یکصدوهشتاد درجه تحت و یکصدوهشتاد درجه فوق از جمله یکصدوهشتاد درجۀ فوق نود درجۀ جنوبی بزیر دریای محیط است و نود درجۀ شمالی که خشک است آنرا ربع مسکون نامند، از جمله نود درجۀ ربع مسکون سی درجه از سمت قطب شمالی خارج نموده چرا که تمام کوههای برف است و در آنجا جانوری کمتر زید پس شصت درجه که باقی ماند محل آبادانی است، و نزد بعضی عرض معمورۀ عالم از خط استوا تا پنجاه و نیم درجه است و نزد بعضی شصت وشش درجه و طول معمورۀ عالم از جزایر خالدات تا ساحل بحر محیط شرقی یکصدوهفتاد درجه ومساحت تمام کرۀ زمین شش کروه و ده لکه و نودهزارونهصدوهشت کروه است و مساحت معمورۀ ربع مسکون بقول اکثری از ثقات یک کروه و چهل لکه سی هزارودویست وبیست کروه است. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) :
در هوای ربع مسکون شیمت انصاف او
باز راهنگام کوشش دایۀ عصفور کرد.
سنایی.
ربع مسکون ز گفته پر کردی
هم نشد گفته عشری از اعشار.
خاقانی.
خمسین الف بادا ثلث بقاش کزوی
بر اهل ربع مسکون احسان تازه بینی.
خاقانی.
اگر ثلثی از ربع مسکون بجویی
وفا و کرم هیچ جایی نیابی.
خاقانی.
وز ایشان بهنجارهای درست
سوی ربع مسکون نشان بازجست.
نظامی.
همان ربع مسکون ازو شد پدید
بدان مسکن از ما که داند رسید؟
نظامی.
عراق از ربع مسکون است بهری
وزآن بهره مداین هست شهری.
نظامی.
و رجوع به ربع مسکون و ربع معمور و اقلیم در کشاف اصطلاحات الفنون شود
لغت نامه دهخدا