جدول جو
جدول جو

معنی راست گردانیدن

راست گردانیدن
(تَ کَ دَ)
مستقیم کردن. استقامت بخشیدن. از کجی و انحناء بدر آوردن. اتراص، تتریص، محکم و راست گردانیدن. (منتهی الارب). تسدید، راست گردانیدن. (از آنندراج). تقویم، راست گردانیدن. (منتهی الارب) ، درست گردانیدن. تحقق بخشیدن. به انجام رساندن. تصدیق، راست گردانیدن. (آنندراج).
- راست گردانیدن سوگند، وفا کردن به آن. عمل کردن بسوگند. ابرار، راست گردانیدن سوگند: ابرالیمین، راست گردانید سوگند را. (منتهی الارب) : یکی از بنی اسرائیل سوگند خورده بود که ریش فرعون را شکال بند اسب گرداند آنروز سوگند خود را راست گردانید. (قصص الانبیاء ص 109)
لغت نامه دهخدا