معنی راست کرده راست کرده (کِ کِ) اصلاح کرده. سر و صورت داده شده. سر و سامان بخشیده: تباه کردۀ هرکس همی شود بتو راست مباد کس که کند راست کردۀتو تباه. فرخی. نه برکشیدۀ او را فلک فرو فکند نه راست کردۀ او را کند زمانه تباه. فرخی. رجوع به راست کردن شود لغت نامه دهخدا