جدول جو
جدول جو

معنی رازی شاعر

رازی شاعر
شاعری است که نام او در قطعه ای که در آخر دیباچۀ دیوان فغانی ضبط شده چنین آمده است:
رسد ای کاش به رازی شرف تربیتت
که بود بندگیت دولت فرخنده مآل،
(فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ص 650)
نامش امیر و فرزند میرسایلی است، این بیت از اوست:
من بیچاره کاین بیدادگر خوی تو می بینم
دل از من دید و من از چشم جادوی تو میبینم،
(تحفۀ سامی ص 36)،
و نیز رجوع به امیر رازی شود
محمد بن عمر بن حسین بن حسن بن علی، اصل وی از طبرستان بود و در ری تولد یافت و در هرات درگذشت، کنیۀ او ابوعبداﷲ و معروف به امام فخر رازی و فخر رازی است، رجوع به فخر رازی شود
یکی از استادان و علمای شطرنج است که با عدلی مناظره کرده و هر دو با هم در حضور متوکل عباسی شطرنج می باخته اند، رازی کتابی لطیف در شطرنج دارد، (فهرست ابن الندیم ص 221)
سبزواری، شاعری پاکیزه گوی بوده و این بیت از اوست:
زآتش عشق نه تنها جگرم میسوزد
بسکه بگریسته ام چشم ترم میسوزد،
(تحفۀ سامی)،
و رجوع به رازی سبزواری شود
ادهم رازی از مردم ری است و این بیت از اوست:
هرچندکه دلدار بما یار نباشد
شادیم اگر یار باغیار نباشد،
(تحفۀ سامی ص 177)،
رجوع به ادهم رازی شود
دون ژوان دو، از اشراف کاستیل، وی بسال 1520 میلادی 926-927 هجری قمری بر شارل کن بشورید و در 1521 میلادی / 928 هجری قمری کشته شد
لغت نامه دهخدا