معنی رازدارنده
- رازدارنده (غَ)
- سرنگاهدارنده. محرم اسرار. رازدار:
مرا نیک دل مهربان بنده دان
شکیبادل و رازدارنده دان.
فردوسی.
منم بنده این مهربان بنده را
گشاده دل و رازدارنده را.
فردوسی.
، امین، که سرّی دارد، که رازی دارد. رازدار. و رجوع به راز و رازدار شود
