گرداندن حدقۀ چشم و تیز نگریستن. جریری گوید: ثم فتح کریمتیه و رأراء بتوأمیه، یعنی هر دو چشم را جنبانید و آنها را چرخ داد. (از اقرب الموارد). برگرداندن سیاهی چشم را با حرکت دادن و تیز نگریستن، برگردیدن چشم. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، آراستن و زینت دادن زن هر دو چشم را. (از منتهی الارب). زیب دادن و آراستن زن دیدگانش را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، رخشانیدن چشمها را، خواندن گوسپند را بلفظ أرأر. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، درخشیدن ابر و سراب. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، دیدن در آیینه. (آنندراج) (ناظم الاطباء). نگریستن زن در آیینه. (از اقرب الموارد) ، جنبانیدن آهوان دمهای خود را. (از ناظم الاطباء). دم جنباندن ظبی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مؤلف آنندراج باشتباه ظبی را ضب (سوسمار) دانسته و این لغت را دم جنباندن سوسمار معنی کرده است، رأراءه انسان، حرف راء را تکرار کردن. (از اقرب الموارد)