خداوند تنگدستی: و ان کان ذوعسره فنظره الی میسره. (قرآن 2 / 280) ، و اگریافت شود خداوند تنگدستی پس واجب بود مهلت دادن تا هنگام توانگری. (ترجمه تفسیر ابوالفتوح ص 482 ج 1). ودر تفسیر آن گوید: و کان بر دو وجه باشد یکی تامه ویکی ناقصه معنی تامه آن بود که درو معنی حدث باشد چنانکه کانت الکاینه و کان کذا اذا وجد قال الشاعر: اذا کان الشتاء فادفنونی فان الشیخ یهدمه الشتاء. ای اذا حدث. و ناقصه آن باشد که در او معنی حدث نبود بل معنی حدث در خبر بود چنانکه کان زید منطلقا. وان کان ذوعسره ای وجد ذوعسره، اگر چنانچه درویشی باشد فنظره، ای انتظار او انظار و ابی کعب و عبداﷲ عباس و عبداﷲ مسعود خواندند و ان کان ذاعسره بر تقدیر اضمار اسم و معنی آن بود و ان کان الغریم ذاعسره. و ابان بن عثمان خواند، و من کان ذاعسره و اعمش خواند و ان کان معسراً و عسرت درویشی و تنگدستی باشد و اعسر الرجل، درویش شد مرد. و ایسر، توانگر شد. فنظره، فا، بجواب شرط باز آمد و این صیغۀ خبر است و معنی امر، المعنی فانظروه مهلت دهی او را و تقدیر کلام این است که فعلیه نظره ای انظار و امهال. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 486)