صاحب تحفه گوید: گیاهی است بیخش باریک و شاخهای او سفید و مجوّف و برگش متباعد و شبیه به برگ راسن و گلش زرد و شبیه به گل رشاد برّی و تخمش باریک و طعم او مایل به تلخی و تندی و با اندک لزوجت. در آخر دوم گرم و در سیم خشک و عصارۀاو، و بدستور سائیدۀ برگش جهت بیاض چشم بی عدیل و جهت گزیدن سگ دیوانه قبل از آن که از آب خوف کند بسیار مؤثر و مسکن مغص و محلل ریاح و قاطع خون و رافع (درد) سپرز و مضرّ گرده و مصلحش نشاسته و شربتش تا یک مثقال و بدلش ربع آن بخور مریم است. و ابن البیطارگوید: ابوالعباس نباتی آورده است: ذنب الخروف نامی است که در مشرق اندلس به گیاهی کری ّالشکل و حرفی الزّهر دهند (عبارت ابن البیطار چاپی عربی این است للنبات الکری الشکل الحرفی الزهر). لکن مترجم فرانسوی این کتاب گوید گیاهی است که شکل لیرون دارد و گل آن شبیه است به گل حرف (ترتیزک) و ظاهراً نسخۀ مترجم فرانسوی صحیح است چه در عقب این جمله ابن البیطار گوید (الاّ انّه اکبر) لیکن از آن بزرگتر است. و ریشه های آن دراز است شبیه به ریشه های گیاه سطروثیون و طعم گل و دانه و برگ آن میانۀ طعم ترب و خردل باشد و این گیاه همان است که دیسقوریدوس در الثانیه او را لبیدیون نامد و جالینوس او را در میامیر نیز همین نام دهد. ولکن در افریقیه و نیز به شام، ذنب الخروف نام گیاه دیگر است و ما آن را در جای دیگر وصف کرده ایم و آن صحیح است و طعمش کمی به تلخی زند و در برگ آن اندکی لزوجت باشد شبیه به برگ گیاهی که عامۀ ما در اندلس رالاقین نامند و گل آن نرم و کروی الشکل است لیکن اطراف شاخهای وی کمی مایل به سفیدی است و ساق آن مستدیر و مزوّی و دقیق الاطراف است و بن آن درشت و ضخیم است و بذر خردی دارد و به تجربه معلوم کرده اند که در زائل کردن سفیدی چشم عصارۀ برگ آن سود دارد و این گیاه را در بیت المقدس نیز ذنب الخروف نامند و من بدانجا دیدم و اهل بیت المقدس گویند که آن را در جراحت سگ هار گزیده فایده باشد - انتهی