معنی ذبب ذبب (تَ فَهَْ هَُ) ذب ّ. ذبوب. ذبب شفه، هواسیدن و خوشیدن و پژمریدن لب از تشنگی و جز آن، ذبب جسم، لاغر شدن تن، ذبب نبت، پژمریدن گیاه. پلاسیدن سبزه، ذبب نهار، اندک باقی ماندن از روز، ذبب لون، بگردیدن گونه. متغیر شدن رنگ لغت نامه دهخدا