جدول جو
جدول جو

معنی ذباح

ذباح
(تَ)
ذبح، در تمام معانی، شکافتن. پاره کردن، گلو بریدن، خبه کردن و هلاک ساختن، ذباح دن، سوراخ کردن خم، ذبحت اللحیه فلاناً، دراز گشت و فروهشت لحیه زیر زنخ وی و پیدا آمد پتفوزآن. ذبح الخمر الملح و الشمس و النینان ای طهرها و اباح استعمالها. و نینان، جمع نون بمعنی ماهی است
لغت نامه دهخدا