این کلمه در صفت ارم درقرآن کریم آمده است. ذات العماد یعنی صاحب ستونها یاصاحب بناهای بلند. (غیاث از منتخب). و بعضی گفته اندذات العماد لقب دمشق است و صاحب المرصع گوید: ذات العماد دمشق است و نیز گفته اند، نام امتی از امم سالفه است که قبیلۀ عاد نیز از آن امت است و ارم قبیله ای است از قوم عاد. و ارادوا بذات العماد ذات الطول و القوه و البطش. و نیز در معنی آن چیزهای دیگر گفته اند - انتهی. و رجوع به ارم ذات العماد شود. قوله: الم ترکیف فعل ربﱡک بعاد ارم ذات العماد. (قرآن 6/89 و 7) ، ای البناء الرفیع. نقل انّهم کانوا ینحتون العمد من الجبال فیجعلون طول العمد مثل طول الجبل الذی یسلخون من اسفله الی اعلاه ثم ینقلون تلک العمد فینصبونها ثم یبنون القصور فوقها فسمیّت ذات العماد و قیل اهل عمد لانّهم کانوا بدوییّن اهل خیام. قال الشیخ ابوعلی رحمه الله اختلفوا فی ارم ذات العماد علی اقوال: احدها، انّه اسم قبیله قال ابوعبیده و هم عادان فالاولی هی ارم و هی التی قال الله تعالی فیهم انّه هلک عاداً الاولی. و قیل هم جدّ عاد و هو عادبن عوض بن آدم بن سام بن نوح نسب عاد الیه و قیل ارم قبیله من قوم عاد کان فیهم الملک. و ثانیها ان ّ ارم اسم بلد ثم ّ قیل هو دمشق و قیل هی المدینه الاسکندریه و قیل هی مدینه بناها عادبن شداد فلما اتمها و اراد ان یدخلها اهلکه الله بصیحه نزلت من السماء. و ثالثها انّه لیس بقبیله و لا بلد بل هو لقب لعاد و کان عاد یعرف به وروی عن الحسن انّه قراء بعاد ارم علی الاضافه و قال هو اسم آخر لعاد و کان له اسمان - انتهی. رجوع به ارم ذات العماد شود