معنی دیوبچه دیوبچه (وْ بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ) دیوزاده. بچۀ دیو. زائیده شده از دیو. دیوزاد: جهان شد بر آن دیوبچه سیاه ز بخت سیامک هم از بخت شاه. فردوسی. شده ست گورش وسواس خانه ابلیس در او شده ست بسی دیو و دیوبچه مقیم. سوزنی لغت نامه دهخدا