معنی دین - لغت نامه دهخدا
معنی دین
- دین
(اِ تِ) - با سیاست اداره کردن. (از لسان العرب) ، مالک شدن چیزی. (از لسان العرب) (از تاج العروس) (ازاقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، بیمارشدن. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از منتهی الارب) ، عزیز شدن. (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس). ارجمند شدن. (از منتهی الارب) ، ذلیل شدن. (از لسان العرب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لغات اضداد). خوار گردیدن. (منتهی الارب) ، اطاعت کردن. (از لسان العرب) (از تاج العروس). گردن نهادن. گردن دادن. (از منتهی الارب) ، معصیت کردن. (از لسان العرب) (از تاج العروس). (اضداد) نافرمانی کردن. (از منتهی الارب) ، اعتیاد به خیر یا شر پیدا کردن. (از لسان العرب) (از تاج العروس). خوگرخیر یا خوگر شر گردیدن. (از منتهی الارب) ، بیمار شدن. (از لسان العرب) (از منتهی الارب). (ازتاج العروس) ، جزا و پاداش دادن عمل کسی را. (از تاج العروس). پاداش کسی را. (از منتهی الارب). و منه: کما تدین تدان، ای کما تجازی، تجازی بفعلک، برانگیختن کسی را بر چیزی که ناخوش آید او را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خوار و حقیر گردانیدن. (از منتهی الارب). ذایل و خوار کردن. (از لسان العرب) ، احسان کردن بر کسی. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، رام گردانیدن، برده ساختن کسی را، خدمت کردن کسی را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدین اسلام درآمدن، بوام خریدن چیزی را. (منتهی الارب)
وام گرفتن و مقروض شدن. (از لسان العرب). وام گرفتن. (منتهی الارب) ، وام خواستن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، وام دادن بمدت معین. (از تاج العروس). وام دادن کسی را. (منتهی الارب). قرض دادن کسی را بمدت معین فهو دائن و ذاک مدین. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا