درخت غار. دهمشت. (ناظم الاطباء). برگ بو. غار. شجرالغار. (یادداشت مؤلف). درخت غار است چنین می گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). درختی است که چون بسوزند از او بوی خوش آید و عرب او را غار گوید و به رومی اذقویندیس اذفویندوس و اذفیوس و به سریانی نبات ده سدا گویند و آن در بهار و زمستان سبز باشد و معنی آن به پارسی این است که ای مرد برخیز. (از تذکرۀ صیدنۀ ابوریحان بیرونی). اسم فارسی غار است. (تحفۀ حکیم مؤمن) (اختیارات بدیعی). نام درختی است که به عربی غار گویند و چون بسوزانند بوی خوش دهد و در بهار و زمستان سبز باشد و معنی ترکیبی آن ده نفر مست باشد و عربان سکران خوانند. (از برهان). حب الغار است واین دارو را نیز الدهمست گویند روغن او ماندگی ببرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). میوۀ درخت عظیمی است که یکهزار سال باقی می ماند و در نزد اهالی یونان بس محترم است و شاخۀ آن را غالباً در دست می دارند و آن بیشتردر شامات می روید. چوب آن سخت و برگ آن نرمتر از برگ بید است میوۀ آن به پارسی ده مشت و به یونانی ذاقنی است. خود درخت را به یونانی سقلیموس و به شامی زندو به فرنگی لاورس و به فارسی باهشتان و به عربی غار خوانند. (از انجمن آرا و آنندراج در مادۀ دهمشت)