جدول جو
جدول جو

معنی دهقان

دهقان
(دِ / دُ)
معرب دهگان. مهتر کشاورزان. ج، دهاقنه و دهاقین. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، قادر و توانای بر تصرف کارها با سبکی و چستی و چالاکی. (منتهی الارب) (از المعرب جوالیقی ذیل ص 146) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، دانای کار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دانا. داننده. (یادداشت مؤلف). تاجر. (از المعرب جوالیقی ذیل ص 146) ، بازرگان، می فروش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا