جدول جو
جدول جو

معنی ده شهیک

ده شهیک(دِهْ شَ)
دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم. واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری فهرج. سکنۀ آن 180 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

واژه‌های مرتبط با ده شهیک

ده شیرک

ده شیرک
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در 55هزارگزی شمال سعید آباد. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

ده شهاب

ده شهاب
دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. واقع در سی هزارگزی شمال خاوری کرمان. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

ده شعیب

ده شعیب
دهی است از دهستان سبلوئیۀ بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در سی هزارگزی جنوب زرند. سکنۀ آن 103 تن. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

ده دهی

ده دهی
ده تا ده تا، زر و سیم تمام عیار مسکوکی که 10، 10 آن فلز اصیل (طلا یا نقره) باشد و مخلوط به فلز دیگری نباشد، رقمی که ده ده بزرگ یا کوچک گردد اعشاری
فرهنگ لغت هوشیار

ده دهی

ده دهی
اعشاری، ویژگی زر و سیم تمام عیار و خالص، برای مِثال پس ز ده یار مبشر آمدی / همچو زرّ ده دهی خالص شدی (مولوی - ۷۰۲)
ده دهی
فرهنگ فارسی عمید

ده شیر

ده شیر
دهی است از دهستان پشتکوه بخش نیر شهرستان یزد. واقع در 35هزارگزی شمال باختری نیر. دارای 1046 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا

ده شیخ

ده شیخ
دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 31هزارگزی شمال باختری سی سخت. دارای 250 تن سکنه می باشد. آب آن از رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ بویراحمدپایین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

ده شیخ

ده شیخ
تیره ای از طایفۀ جاویدی ممسنی فارس. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا