دونم دونم نیم خشک. کمی از تری مانده. میان خشک و تر. نه خشک و نه تر. نه خشک خشک و نه تر تر. (یادداشت مؤلف). - دونم شدن، کمی خشک شدن. به خشکی نزدیک شدن. به حالی میانۀ تری و خشکی درآمدن. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا