دوس. آب آهن تاب که در آن آهن تافته شده اندازند. (اختیارات بدیعی) (ناظم الاطباء). آبی که از جوهر آهن حاصل شود. (از صیدنۀ ابوریحان بیرونی). آب غلیظ و سیاهی که آهنگر در آن آهن گرم را سرد کند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). ماءالحدید است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 163 شود. مترجم فرانسوی ابن البیطار گوید: به کسر ’دال’ و سکون ’واو’ و ’صاد’ این کلمه فارسی است به معنی آب آهن تاب و بعضی آن را خبث الحدید ترجمه کرده اند و مننسکی همان معنی اول را به کلمه داده است. (یادداشت مؤلف)