جدول جو
جدول جو

معنی دوستی نمودن

دوستی نمودن
(تُ پُ زَ دَ)
دوستی ورزیدن. دوستی کردن. اظهار دوستی کردن. (یادداشت مؤلف). تحبب. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). تودد. (دهار) : شرس، دوستی نمودن با مردم. (منتهی الارب). رجوع به دوستی کردن شود
لغت نامه دهخدا