معنی دوراوفتاده دوراوفتاده (تُ حَ) دورافتاده. جدامانده. جداافتاده. (یادداشت مؤلف) : گفتم ای دوراوفتاده از حبیب همچو بیماری که دور است از طبیب. مولوی. رجوع به دور افتادن شود لغت نامه دهخدا