معنی دور و بر دور و بر(وِ کَ دَ) دوروور. حوالی. اطراف. پیرامون. پیرامن. حول. گرد. گرداگرد. دورتادور. گردبرگرد. (یادداشت مؤلف). - دوروبریها، اطرافیان. حاشیه نشینان. (یادداشت مؤلف) لغت نامه دهخدا