معنی دور نمودن دور نمودن (تَ بَسْ سُ مَ دَ) دور کردن. (یادداشت مؤلف). عنش. تعزیب. دحور. دحر. عذم. (منتهی الارب). رجوع به دور کردن شود لغت نامه دهخدا