جدول جو
جدول جو

معنی دود

دود
کرمان، جمع واژۀ دوده، (زمخشری)، جمع واژۀ دوده، (منتهی الارب) (مقدمۀ لغت میرسید شریف جرجانی ص 1)، کرم، ج، دیدان، (ناظم الاطباء) (السامی فی الاسامی)، به معنی کرمها و این اسم جمع است و واحد آن دوده که به معنی یک کرم است، (آنندراج) (غیاث)، در عربی کرم را گویند، (از برهان)،
- دودقز، کرم پیله، دودالقز، دودالحریر، کرم ابریشم، کرم قز، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا