دندان نمای. که دندان نماید. که دندان نشان دهد، بسیار نمایان و آشکار، چون: بخیۀدندان نما و خندۀ دندان نما. (آنندراج) : تا نزنی خندۀ دندان نمای لب به گه خنده به دندان بخای. نظامی. ، بسیار روشناس و معروف. (ناظم الاطباء) : عقد سخن به خندۀ دندان نما ببند خاکی به فرق شهرت درّ عدن بریز. تأثیر (از آنندراج). ، کنایه از خشمگین و غضبناک است. (از آنندراج) (از برهان). کسی که اظهار قهر و غضب کند. (ناظم الاطباء) : که در خانه آواز یک گربه به که دو غرش شیر دندان نمای. خاقانی. ، کنایه از کسی که اظهار عجز وفروتنی کند. (از آنندراج) (از برهان)