بیرون کردن دندان. برآوردن دندان. (یادداشت مؤلف). دندان گرفتن. برکندن دندان و دوا کردن او را. (آنندراج) : زمانه بهر چه دندان کشد ز کام صدف اگر نه با دهنت لاف زد ز بدگهری. مخلص کاشی (از آنندراج). شد کند از ملایمت من زبان خصم دندان مار را به نمد می توان کشید. صائب (از آنندراج). سر اگر بر من گران باشد ز سر وامی کنم درد دندان هرکه نتواند کشد دندان کشد. سلیم (ازآنندراج). هر گونه بلیه به ز مسنون گشتن دندان بکش و منت مسواک مکش. تأثیر (از آنندراج). ، میرزا عبدالقادر بیدل به معنی دندان برآوردن طفل بسته و این محل تأمل است. (از آنندراج) : دوری از انس است استعدادلذتهای دهر طفل می بردز شیر آن دم دندان می کشد. بیدل