در اصطلاح عامیانه، دمر. نگون. منکب. به روی افتاده. بر روی خفته. مقابل ستان. (یادداشت مؤلف). مقابل طاقباز. به روی افتاده و پیشانی بر زمین نهاده و دمر خوابیده. ضد ستان خوابیده. (ناظم الاطباء). رجوع به دمر شود، حالت وارون بر زمین نهادگی ظرفی یا کتابی و امثال آن، چنانکه لب کاسه یا جام یا پیاله ای را بر زمین نهند به جای ته و پایۀ آن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دمر شود