جدول جو
جدول جو

معنی دل اندروای

دل اندروای
(دِ اَ دَ)
دل اندروا. دل واپس. مضطرب. نگران:
کسی که خدمت جز اوکند همیشه بود
ز بهر عاقبت خویشتن دل اندروای.
فرخی.
به درگه ملک شرق هر که را دیدم
نژند و خسته جگر دیدم و دل اندروای.
فرخی.
نبید تلخ و سماع حزین به کف کردم
ز بهر روی نکو مانده ام دل اندروای.
فرخی
لغت نامه دهخدا