جدول جو
جدول جو

معنی دفن

دفن
(دَ)
گمنام بیقدر: رجل دفن، مرد گمنام و بی قدر. (منتهی الارب). خامل و گمنام. (از اقرب الموارد) ، مدفون و دفن شده. ج، أدفان. (از ذیل اقرب الموارد از لسان) ، آبشخور و منهل دفن شده و انباشته شده. (از ذیل اقرب الموارد از تاج و لسان) ، زمین دفن شده و انباشته شده. (از ذیل اقرب الموارد از تاج و لسان).
- دفن المروءه، بدون مروت و جوانمردی. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). دفین المروءه. و رجوع به دفین شود
لغت نامه دهخدا