جدول جو
جدول جو

معنی دعک

دعک
(تَغْ)
نرم کردن درشتی جامه را به پوشیدن، نرم گردانیدن دشمن را، غلطانیدن کسی یاچیزی را در خاک، مالیدن چرم را. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بدرد آوردن کسی را بوسیلۀ سخن. (از ذیل اقرب الموارد از تاج) ، ورز دادن خمیر را. ورزانیدن خمیر را. (یادداشت مرحوم دهخدا) : لذلک هو أحوج الی التخمیر و کثره الدعک و العجن. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا