جدول جو
جدول جو

معنی دعاکرده

دعاکرده
(اُ)
که وی را دعا کرده باشند. که مورد دعای خیر دیگران واقع شده باشد:
دعا کردنش بین چه در پرده بود
همانا که شاهی دعاکرده بود.
نظامی.
، (در معنی فاعلی) دعاگفته. دیگری را دعاکرده:
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد
رفتیم دعاکرده و دشنام شنیده.
سعدی
لغت نامه دهخدا