معنی دستورنجین دستورنجین (دَ رَ) دستاورنجن. دست بند. دستینه. سوار. دستوار. دستورجن. دستورنجن: دستورنجین و گوشواره و آنچه داشت او را داد. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی) لغت نامه دهخدا