جدول جو
جدول جو

معنی دست مالی کردن

دست مالی کردن
(خوا / خا تَ)
لمس کردن. برمجیدن. پرماسیدن. بساویدن. بسودن. ببسودن. مالیدن دست به چیزی. دست به چیزی زدن، دست زده کردن. دست خورده کردن
لغت نامه دهخدا