معنی دست گذاردن دست گذاردن (دَ) تسلیم کردن. (آنندراج) : بیابگذار پیش شاه ما دست که از بوی کباب دل شوی مست. غنیمت (از آنندراج). ، تعظیم کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 93). سلام کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 215) لغت نامه دهخدا