معنی دست جنباندن دست جنباندن (کَ دَ) دست جنبانیدن. عجله کردن. شتاب کردن: دست بجنبان، بشتاب. عجله کن ! ، به حرکت درآوردن دست به قصد دفاع: دست نی تا دست جنباند به دفع نطق نی تا دم زند از ضر و نفع. مولوی. ، فرار کردن لغت نامه دهخدا