جدول جو
جدول جو

معنی دست برتافتن

دست برتافتن
(پَ/ پِ شُ دَ)
پیچاندن دست.
- دست شکیب کسی برتافتن، صبر از او بردن:
آرام دلم بستدی و دست شکیبم
برتافتی و پنجۀ صبرم بشکستی.
سعدی.
- دست کسی را برتافتن، آزار و گزند بدو رساندن:
عاجز باشد که دست قوت یابد
برخیزد و دست عاجزان برتابد.
سعدی
لغت نامه دهخدا