گردبرگرد در بود. (لغت فرس اسدی) (اوبهی). چارچوب در. (جهانگیری) (آنندراج). چارچوب در خانه. (برهان). چهارچوب در. گرد بر گرد در باشد یعنی چوبهای در را محکم دارد بعضی آن را چهارچوبه خوانند. (صحاح الفرس). آن چوب که در گرداگرد در و دیوار زده باشند تا در را نگاهدارد. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : درواز و دریواس فروگشت و برآمد بیم است که یکبار فرودآید دیوار. رودکی. ، آن آلت که از چوب کنند و پس در را بدان محکم کنند. (لغت فرس اسدی). چوبی که در پس در اندازند تا در گشوده نگردد. (برهان). چوبی که پس در نهند محکم تاکسی بازکردن نتواند و آن را براوند و فراوند و فردر و فدرنگ و فردره نیز گویند. (شرفنامۀ منیری). کلان، گرداگرد خانه. (برهان) (صحاح الفرس). گرد برگرد خانه. (شرفنامۀ منیری) ، اطراف هر چیز. (برهان)