معنی درویش گردیدن درویش گردیدن (پَ / پِ یِ نُ / نَ خوَ / خُ دِ فِ رِ دَ) درویش شدن. مستمند گشتن. مسکین شدن. اصفار. اعدام. املاق. خوب. عدم. اقشاء، درویش گردیدن سپس توانگری. هزل، مردن شتران کسی پس درویش گردیدن وی. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا