لغتی است رومی و بعضی گویند یونانی است به معنی نباتی که به درخت زیتون ماند لکن از یک گز کوتاهتر می باشد و برگش درازتر از برگ زیتون است و گل آن سفید می شود و تخم آن به مقدار کرسنۀ کوچک می شود و طبع آن همچو طبع بذرالبنج است. (از برهان) (از آنندراج). از جمله مخدرات بود و نبات وی به درخت زیتون ماند لیکن اندک از یک گز کوتاه تر بود و ورق وی به رنگ ورق زیتون بود اما درازتر و تنکتر، بغایت خشن بود و گل وی سفید بود و تخم وی مقدار کرسنۀ کوچک بود بغایت صلب، و لون وی مختلف بود و بیخ وی به درازی یک گز بود و به ستبری انگشت و در کوهها روید. (از اختیارات بدیعی). اسم یونانی است و به عربی زیتونیه نامند. گیاهی است برگش شبیه به برگ زیتون و از آن درازتر و باریکتر و شاخه های او کمتر از ذرعی و گلش نارنجی و تخمش مستدیر و از کرسنه کوچکتر و مختلف رنگ و در غلاف کثیفی است درشت و شبیه غلاف نخود و بیخش به سطبری انگشتی و به قدر ذرعی و منبت او زمین سنگلاخ نمناک و نزدیک دریاها می باشد. (از تحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی است از تیره پروانه واران دستۀ شبدرها که در آسیای صغیر و اروپای جنوبی میروید. برگهایش مرکب سه تائی و گلهایش بشکل چتر است. این گیاه یکی از علفهای خوب مراتع را از لحاظ کیفیت غذائی تشکیل میدهد. (فرهنگ فارسی معین). الققابن. قلاء