دروغ گفتن. دروغ بافتن. تهمت زدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). به کسی نسبت دروغ دادن و بهتان بر کسی بستن. (ناظم الاطباء). اعتباط. افتراء. (زمخشری). تهمت: دست من و زلف یار حاشا بر خویش دروغ بسته بودم. کمال خجندی (از آنندراج). به مرگ غیر باشد عالمی خوشحال و من غمگین که می ترسم دروغی بسته باشد از برای او. باقر کاشی (از آنندراج). - دروغ بربستن، دروغ بستن. تهمت. نسبت دروغ دادن. اسقاط. اشراب. الحاد. تسقط. تهمه. شرب. عبط. عضه. (از منتهی ا لارب)