جدول جو
جدول جو

معنی درور

درور
(تَ غَ غُ)
ریزان کردن آسمان باران را. (از منتهی الارب). جاری شدن باران از آسمان. (از اقرب الموارد). فرودآمدن باران. (تاج المصادر بیهقی). فرودآمدن آب. (دهار) ، روان و گرم گردیدن بازار، نرم شدن چیزی، بر ناخن گردیدن تیر. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، بر ناخن گردانیدن تیر را، لازم و متعدی است. (ازمنتهی الارب) ، امتلاء و پر شدن رگها از خون، روشنی دادن چراغ. (از اقرب الموارد). روشن شدن چراغ. (آنندراج) ، روان شدن عرق و شیر و غیره. (غیاث) (آنندراج) ، درور منی، احتلام. سستی کمر. سرعت انزال. خروج منی بلااراده. گوشتاسب. گوشاسب. درّ. و رجوع به در شود
لغت نامه دهخدا