معنی درمان پذیر درمان پذیر (دِ شِ کَ تَ / تِ) درمان پذیرنده. علاج شدنی. خوب شدنی. چاره کردنی. مقابل درمان ناپذیر. مداوا کردنی: دردیست درد عشق که درمان پذیر نیست ازجان گزیر هست و ز جانان گزیر نیست. خاقانی. رجوع به درمان شود لغت نامه دهخدا