معنی درقوع درقوع (دُ) مرد بد دل. (منتهی الارب). جبان. (اقرب الموارد) ، سخت، گویند: جوع درقوع، یعنی گرسنگی سخت و شدید. (از ذیل اقرب الموارد از تاج) لغت نامه دهخدا