معنی دردی کشی دردی کشی (دُ کَ / کِ) عمل دردی کش. دردآشامی. دردنوشی. شراب خوارگی: پیام داد که خواهم نشست با رندان بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد. حافظ لغت نامه دهخدا