جدول جو
جدول جو

معنی دربند شروان

دربند شروان
(دَ بَ)
دربند شروان. باب. باب الابواب. نام شهر نزدیک شروان که آنرا باب الابواب گویند. (غیاث). شهری است مشهور بر لب دریا از بناهای انوشیروان شاه ایران که چون در آن بندند مغول و تاتار را راه به آذربایگان و ایران نبود، اکنون به باب الابواب مشهور است و در قدیم آنرا ایران دژ می نامیده اند، یعنی دروازۀ ایران که چون آنرا می بسته اند راه آمد و شد با ایران از خارج بسته می شد، و بعضی گفته اند ایران گریز، یعنی دروازۀ آهنی. (از آنندراج). این شهر اکنون در قفقاز پایتخت جمهوری داغستان قرار دارد و به روسی آنرا دربنت خوانند و مشخصات آن چنین است: در حدود 46000 تن جمعیت دارد. و در جنوب شرقی داغستان، جنوب شرقی روسیۀ اروپا و کنار دریای خزر واقع است. دومین شهر بزرگ صنعتی داغستان و مرکز فرهنگی آنست، بر دشت ساحلی باریکی بین جبال بزرگتر قفقاز و دریای خزر، بفاصله 225کیلومتری شمال غربی باکو واقعست و با راه آهن و جاده به باکو مرتبط میباشد. دارای باغستانها، صنعت ماهیگیری و کارخانه های تهیۀ مواد غذائی و نساجی است. ناحیۀ دربند دارای منابع نفت و گاز طبیعی است ناحیۀ اطراف دربند در ایام باستانی آلبانیا نام داشت و گردنۀ باریک بین دریا و کوههای قفقاز در محل دربند در ایام باستانی، تنگۀ خزر یا دروازۀخزر یا دروازۀ آلبانیا نام داشت. گردنۀ دربند از ایام باستانی و هم در دورۀ اسلامی برای دفاع از حملات مهاجمین شمالی اهمیت بسیار داشت. تاریخ تأسیس دربند و مستحکم کردن گردنۀ دربند بدرستی معلوم نیست. شهر دربندرا معمولاً با شهر باستانی آلبانا پایتخت آلبانیا یکی میشمرند و گویند نام فارسی دربند پس از تجدید بنای شهر بدست قباد اول ساسانی رایج شد. خسرو انوشیروان (قرن ششم میلادی) دربند را مستحکم کرد و گویند دیواری بطول هفت فرسنگ از کوه بدریا ساخت و بقایای این دیوار (دیوار قفقاز) که بعضی آنرا همان سد سکندر شمرده اند، هنوز باقی است. در سال 22 هجری قمری که مسلمانان برای نخستین بار به دربند رسیدند، دربند در تصرف پادگانی ایرانی بود. با وجود تهاجمات اعراب در قرن اول هجری بدین حدود و منازعاتی که با اعراب داشتند ظاهراً این ناحیه اول بار بوسیلۀ مسلم تحت استیلای اعراب و مسلمین درآمد، و گویند وی دربند را از نو ساخت (115 هجری قمری). در کتب جغرافیایی مسلمین، احوال استحکامات و ابواب دربند یا بنام عربی آن باب الابواب یاباب و الابواب بتفصیل و با لحنی تا حدی مبالغه آمیز بیان شده است. امرای دربند یک چند از قرن چهارم هجری دست نشاندۀ شروانشاهان بوده اند، معهذا بعضی از حکام نیز در این ولایت به استقلال فرمانروایی کرده اند و از برخی از آنها بعنوان دارای دربند نام برده شده. در عهد مغول دربندگاه در تصرف شروانشاهان و گاه دارای حکام مستقل بود و امیر تیمور نیز که آنجا را گرفت به شروانشاه واگذاشت. در 892 هجری قمری شیخ حیدر به محاصرۀ دربند شتافت و در جنگ ترکمانان آق قوینلو کشته شد، لیکن پسرش شاه اسماعیل اول صفوی دربند و شیروان را در 915 هجری قمری تسخیر کرده و بعد از آن دربند تابع حاکم شیروان ماند. در 986- 1015 هجری قمری دربند در دست ترکان عثمانی بود. تا آنکه شاه عباس اول صفوی آن رابازستاند، بعدها پطر کبیر بر آنجا دست یافت (1722 میلادی). ولیکن نادرشاه آنرا به ایران بازگرداند (1147 هجری قمری / 1735 میلادی). بعد از نادرشاه دربند یک چند استقلال یافت لیکن بعد از فتحعلی خان کوبائی و پسرش شیخ علی خان که در آنجا فرمان راندند دربند بدست روسیه افتاد (1796 م). و سرانجام بموجب عهدنامۀ گلستان (1228 هجری قمری / 1813 میلادی). دولت ایران آنرا به روسیه واگذار کرد. در جنگ داخلی 1917- 1921 میلادی قسمت بزرگی از شهر ویران شد. (از دائره المعارف فارسی) :
ای آب خضر و آتش، موسی و باد عیسی
داری ز خاک دربند اجلال و عزت و فر.
خاقانی.
مانا که هست گردون دروازه بان دربند
اجریست آن دو نانش ز انعام شاه کشور.
خاقانی.
تیغ تو خزر گیرد دربند گشاید هم
زین فتح مبشر باد اخبار تو عالم را.
خاقانی.
سهم شاه انگیخته امروز در دربند روس
شورشی کآن سگدلان در شیرلان انگیخته.
خاقانی.
بازگفتم از پی بانگ ملک
حصن دربند از سنان خواهد گشاد.
خاقانی.
انصاف ده که دربند ایمانسراست دین را
سقفش سرای ایمان دیوار دشت کافر.
خاقانی.
شکارستان او ابخاز و دربند
شبیخونش به خوارزم و سمرقند.
نظامی.
از آن سوی کهستان منزلی چند
که باشد فرضۀ دریای دربند.
نظامی.
در آن تافتن کآرزومند بود
رهش بر گذرگاه دربند بود.
نظامی.
رجوع به باب الابواب در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا