کنیز را گویند که فرزندان کلان می کند. (برهان). مربیۀ طفل از اطفال اعیان. زنی که تربیت طفلی کند. مقابل لله یعنی مردی که بدین کار مأمور باشد. در تداول گویند: من لله و ددۀ او نیستم، یعنی مربی یا مربیۀاو نیستم. امۀ سیاه پوست. صورتی از دادا. مقابل لالا. کنیز. مقابل کاکا یعنی عبد سیاه پوست. بندۀ سیاه مادینه. کنیز سیاه زرخرید. وصیفه. جاریه. داه. خطاب کنیزکان عموماً و کنیزی که طفلی را بزرگ کرده است خصوصاً. (از لغت محلی شوشتر) ، خواهر. (لغت محلی شوشتر) ، قلندر را نیز گویند. (برهان) (لغت محلی شوشتر). صاحب آنندراج گوید: پیر مرشدرا دده گویند و آن را در اصل مشتق از دادا بود که به معنی خدمتکار پیر باشد و مخفف آن دده باشد مانند اشتقاق لله از لالا. (از آنندراج). از راه اکرام و تعظیم درویشان را نیز گویند. (شعوری ج 1 ص 426) ، در ترکی به معنی جد نیز هست. (شعوری ج 1 ص 421)