جدول جو
جدول جو

معنی دچار شدن

دچار شدن
(پَ سِ سَ نُ / نِ / نَ دَ)
تلاقی. ملاقی شدن. برخوردن. بهم رسیدن. تصادم. ناگهان بهم رسیدن. برخوردن به ناموافقی یا امر ناملایمی: تیاس موضعی است و در آن موضع لشکر بنوعمرو با لشکر بنوسعد دچار شد و غالب آمد. (منتهی الارب) :
گر شود مرد ره به چاه دچار
به که گردد به قرض خواه چار.
مکتبی.
، مبتلا شدن. گرفتار گشتن. مبتلی گشتن. ابتلاء: تفضیح: دچار فضیحت شدن
لغت نامه دهخدا